سلام شاید باور نکنی اما خیلی خیلی خسته شدم .خسته که میگم منظور م خستگی جسمی نیست واقعا از لحاظ روحی خسته شدم دلم یه تغییر میخواد 
یادم میاد یه بزرگی گفته بود هروقت چیزی خواستیداز امام زمان بخواید منم الان با این خستگی درد دل میکنم من خیلی وقته فقط نفس میکشم علائم حیاتی خوبه مثل ساعت کار میکنه.من راه علاج میخوام من خسته میشم وقتی میبینم چطور به من وزندگیم لطمه زدن والان راحت دارن زندگی میکنن و به رخ من میکشن .من چیکار کنم با این درد بزرگ به خدا واگذار کرده بودم ولی عجب صبری خدا دارهمن کجای این دنیا نشستم چیکار دارم میکنم تا کی باید مثل حیوانا باشم اینا درده وخیلی هم بزرگه دلم از غصه این درد ها داره میترکه راه علاجی ندارم دیگه کار از دید حقارت هم گذشته غم ها زیادن شاید باور نکنی مثل یک کوه یک تنه ایستادم دلم یه موج میخواد موجی غبار خستگی رو از  پاک کنه میشه این درد رو خاتمه بدی یا زندگی منو؟؟!!البته من خودم رومیشناسم بعد از مرگ هم این درد درمان نداره خدایا منو حفظ کن سرم خیلی درد داره از اون درد هایی که فقط تو راه چاره اونی خواهش میکنم کمکم کن من با یه امیدی برات نوشتم میدونم از دلم خبر داری چ کنم که من دیوانه شدم خداااااا

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها